نویسنده:سید رضا طاهری



 

رفتارهای آسیب زای والدین در امر انگیزش تحصیلی کودکان

همه پدران و مادران خواهان پیشرفت و موفقیت فرزندانشان هستند، ولی گاهی حساسیت داشتن بیش از اندازه به کارها و رفتار کودکان موجب می شود والدین واکنش هایی از خود نشان دهند که انگیزش و پیشرفت کودکان را خدشه دار می سازد. در اینجا به چند نمونه از این واکنش ها اشاره می کنیم:

1. سرزنش و انتقاد زیاد از کم کاری ها و نافرمانی ها

روش معمول برخی والدین در برابر خطاها و اشتباه های کودکان، انتقاد و سرزنش است. کسانی که بیش از اندازه انتقاد می کنند، افراد منفی نگر هستند، نقاط ضعف و جنبه های منفی را بیش از دیگران درک می کنند و به بزرگ جلوه دادن امور منفی گرایش دارند. آنها اوضاع را بیش از آنچه هست، وخیم می پندارند. این ویژگی موجب می شود در برابر کم کاری ها، نافرمانی ها، خطاها و لج بازی های کودکان، اوضاع را بسیار نامساعد تشخیص دهند و برافروخته شوند، در نتیجه، به ایرادگیری و سرزنش روی آورند و کودک خود را به خاطر اشتباه هایش توبیخ کنند. این دسته از والدین می خواهند با سرزنش های خود، جلوی لج بازی و نافرمانی کودکان را بگیرند، ولی نه تنها در این کار موفق نمی شوند، بلکه کودکانشان لج بازتر و نافرمان تر می شوند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «زیاده روی در سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور می سازد».1
در یک پژوهش علمی گزارش شده است: کودکانی که والدینشان از آنها زیاد انتقاد می کنند، اظهار داشتند که در بیشتر وقت ها از رفتارهایی چون در آغوش قرار گرفتن، بغل شدن، بوسیده شدن و ستوده شدن محروم هستند.2 والدینی که روش انتقادی و سرزنشی دارند، از توهین، تنبیه، فریاد، عیب جویی، ایرادگیری و طعنه زدن استفاده می کنند و از اشتباه های کودک خود به راحتی نمی گذرند.
انتقاد و سرزنش از سه جهت به انگیزه کودکان آسیب می زند:
1.کودکانی که زیاد انتقاد و سرزنش می شوند، آماده اضطراب و ترس بی مورد هستند، نسبت به خود دید منفی پیدا می کنند، احساس شایستگی و عزت نفسشان به شدت کاسته می شود و می پندارند که از عهده کارها برنمی آیند. در نتیجه، انگیزه آنان برای یادگیری ضعیف می گردد؛ زیرا احساس می کنند توان لازم برای موفقیت های بزرگ را ندارند و انگیزه ای برای پیشرفت در خود احساس نمی کنند.
2. انتقاد و سرزنش، کودکان را دل سرد و پژمرده می سازد و شادابی و نشاط را از آنان می گیرد. چنین کودکانی شور و اشتیاقی برای پیشرفت در خود احساس نمی کنند و کارها در نظرشان کسل کننده و ملال آور جلوه می کند. بدین ترتیب، انگیزه و حوصله ای برای یادگیری باقی نمی ماند.
3. والدینی که سرزنش گر هستند، نمی توانند از اشتباه های کودک خود بگذرند، در حالی که اشتباه کردن، بخشی از زندگی کودک است؛3 زیرا کودک در حال تجربه کردن است و خاصیت تجربه آموزی نیز آن است که راه های گوناگون امتحان شود، نادرستی برخی از راه ها تجربه و راه درست انتخاب گردد. کودکی که امکان اشتباه به او داده نشود، جرئت نمی کند به سوی پیشرفت حرکت کند؛ زیرا می ترسد هر قدم از حرکت او اشتباهی در پی داشته باشد و موجب سرزنش شود. بدین ترتیب، کودک با مانعی به نام سرزنش روبه رو می گردد که امکان موفقیت را از او می گیرد و هرگاه امکان موفقیت سلب شود، انگیزه موفقیت نیز از بین می رود.
یکی از راه های مؤثر برای جلوگیری از سرزنش و انتقاد، توجه به نقاط مثبت کودکان است؛ زیرا انتقاد و سرزنش، در پی منفی نگری به وجود می آید. توجه به نقاط مثبت، در دو حیطه کلی کاربرد دارد: نخست اینکه از مجموع کارهای کودکان، کارهای مثبت آنها را نادیده نگیرید، بلکه آنها را پررنگ تر در نظر آورید. دوم اینکه در هر کاری، بُعد منفی و مثبت یا کاستی و پیشرفت وجود دارد. بکوشید به منظور بهبود انگیزه کودکان، جنبه های مثبت هر کار را فراموش نکنید، بلکه بیشتر روی آنها تأکید کنید. به ویژه اگر تاکنون از انتقاد و سرزنش استفاده می کرده اید، برای بهبود انگیزه و روحیه کودک، برجسته کردن نقاط مثبت ضروری است.

2. اجبار و فشار در تحصیل

گاهی والدین به دلیل تمایل زیاد به موفقیت کودکان، آنان را مجبور به درس خواندن می کنند. دیده می شود کودکانی که دچار کمبود انگیزه هستند، والدینشان با اصرار، فشار و تحمیل، آنان را به مدرسه می فرستند و بر خلاف میل قلبی شان وادار می سازند که تکلیف های خود را به موقع و کامل انجام دهند و نیز آنها را ملزم می کنند که در برنامه های تقویتی یا جنبی شرکت داشته باشند. این الزام ها و فشارها نه تنها موفقیت درازمدت کودکان را تضمین نمی کند، بلکه انگیزه آنان را از آنچه هست، ضعیف تر می سازند؛ زیرا اجبار، به خودی خود، ضد انگیزه است. انگیزه از تمایل، رغبت و اشتیاق برمی خیزد، ولی اجبار زمانی به وجود می آید که رغبت و اشتیاق مرده باشد. اجبار و فشار از آن نظر به انگیزه آسیب می زند که یکی از عوامل انگیزه یعنی کنترل فردی را از بین می برد؛ زیرا انسان زمانی برای کاری انگیزه می یابد که احساس کند در انجام دادن آن، کنترل لازم را دارد.4
بنابراین، والدین به منظور حفظ انگیزه کودکان خود باید به آنان استقلال لازم را بدهند تا خودشان درباره برخی از مسائل تحصیلی تصمیم بگیرند. برای نمونه، روش انجام دادن تکلیف، زمان و مکان آن باید به انتخاب کودک باشد. رفتن و نرفتن به کلاس های تقویتی، انتخاب کتاب های کمک درسی و نیز رشته تحصیلی، در اختیار کودک باشد یا دست کم با مشورت او انجام پذیرد. همچنین گذراندن اوقات فراغت و برنامه ریزی های لازم برای آن، با انتخاب یا مشارکت کودک باشد.
یکی از نتایج اجبار و فشار، خستگی تحصیلی است. اگر کودک، نصف روز را در مدرسه باشد و برای نصف دیگر، والدین برنامه کامل داشته باشند و کودکان را وادار به انجام دادن آن کنند، بی تردید، کودکان از درس خسته و نسبت به آن بی انگیزه می شوند. در این زمینه باید تعادل لازم میان سرگرمی و درس حفظ شود. بازی و سرگرمی از نیازهای اساسی کودک است و اگر درس ها مانع برآورده شدن این نیاز کودک شوند، دل سردی و بی حالی به سراغ او می آید.

3. تنش های خانوادگی

کودک زمانی انگیزه خوب برای تحصیل دارد که ذهنش درگیر امور دیگر نشود. یکی از مسائلی که به شدت ذهن کودکان را مشغول می کند، تنش ها و مشاجره های درون خانواده است.5 تنش های خانوادگی از دو نظر روی انگیزه تحصیلی کودکان اثر می گذارد:
نخست، ایجاد نگرانی و دلهره از آینده خانواده است. زمانی که والدین به خاطر مسائل مختلف با هم درگیر می شوند، به ویژه اگر این امر در حضور کودکان صورت گیرد، کودکان از آینده خانواده، نگران می شوند و افکاری در مورد جدایی والدین و از دست دادن آنها در ذهنشان شکل می گیرد. در نتیجه، دچار اضطراب می شوند که خود، عامل از بین برنده انگیزه است.
دوم اینکه در یک خانواده پرتنش، بخش زیادی از انرژی روانی والدین صرف مشکلات و درگیری های خودشان می شود. در نتیجه، زمان و توان لازم برای رعایت راهکارهای مناسب باقی نمی ماند. بنابراین، نمی توانند پیشنهادهای مربوط به تحسین و تشویق را عملی کنند، حس کنجکاوی کودکان را برانگیزند، هدف درست و روشنی برای کودک خود ترسیم کنند و نیازهایشان را برآورده سازند و احساس شایستگی را در کودکان خود به وجود آورند. وقتی نتوانند این کارها را به خوبی انجام دهند، انگیزه کودکان کاهش می یابد.
بنابراین، پدران و مادرانی که دچار درگیری و اختلاف خانوادگی هستند، باید بکوشند ابتدا خودشان مشکل خود را حل وگرنه با مراجعه به مراکز روان درمانی، به مشکلات خود رسیدگی و آن را حل کنند تا این مشکلات، بیش از پیش به انگیزه و پیشرفت فرزندانشان آسیب نزند.

4. تنبیه

در نگاه بسیاری از خانواده ها، تربیت چیزی به جز تنبیه نیست. بنابراین، اگر آنان بخواهند فرزند خود را به خوبی تربیت کنند، او را از انواع کارهای ریز و درشت منع می کنند و اگر کودک، آنها را انجام دهد، به انواع تنبیه بدنی و غیر بدنی متوسل می شوند. این گونه روش تربیتی روی انگیزه تحصیلی کودکان اثر منفی می گذارد.
تنبیه از چند جهت انگیزه کودکان را کاهش می دهد:
1. احساس حقارت و کاهش خودباوری: همان گونه که پیش تر مطرح شد، یکی از ارکان انگیزه، آن است که کودک احساس کند می تواند موفق شود و این شایستگی را دارد که کار مورد نظر را به انجام برساند، ولی تنبیه این خودباوری و احساس شایستگی را از کودک می گیرد.6 وقتی کودک تنبیه می شود، به مرور زمان این احساس در او شکل می گیرد که فرد شایسته ای نیست وگرنه این قدر تنبیه نمی شد. این احساس روی خودباوری او در همه زمینه ها اثر می گذارد و در نتیجه، انگیزه اش کاهش می یابد.
2. کاهش حس کنجکاوی: معمولاً کودکان در بسیاری از موارد، کارهای خوب را از بد تشخیص نمی دهند و به همین دلیل، دست به کارهای مختلف می زنند. بنابراین، اگر کودک به خاطر انجام دادن بسیاری از این کارها تنبیه شود، او دیگر جرئت نمی کند به کارهای کنجکاوانه و ابتکاری دست بزند؛7 زیرا می ترسد آن گونه کارها نیز تنبیه در پی داشته باشد. همین امر، حس کنجکاوی او را خاموش و خمود کند. بدین ترتیب، شوق یادگیری چیزهای تازه در او فروکش می کند و انگیزه اش دچار افت می شود.
3. گوشه گیری: کودک زمانی از انگیزه قوی برای یادگیری برخوردار است که شاد، خرسند و پرجنب وجوش باشد، ولی تنبیه این حالت را از کودک می گیرد؛ زیرا او گوشه گیری را به عنوان راه فرار از تنبیه برمی گزیند. در واقع، کودک در حالت گوشه گیری، کاری انجام نمی دهد که در آن خطایی باشد و او به خاطر آن تنبیه شود. در نتیجه، کودک، دل مرده، رنجور و پژمرده می گردد.8 در چنین حالتی طبیعی است که انگیزه ای برای موفقیت و پیشرفت در او باقی نماند.
4. نگرانی و افسردگی: کودک زمانی انگیزه کافی برای حرکت و پیشرفت دارد که از نظر سلامت روان در سطح مناسبی باشد. کودکی که غمگین و افسرده است، میل چندانی به انجام کارها ندارد و از آنها لذت نمی برد. در نتیجه، انگیزه ای برای تجربه اندوزی های تازه در او شکل نمی گیرد. همچنین کودکی که دچار دلهره و اضطراب است، نمی تواند کارهای خود را با آرامش کامل به انجام رساند. این امر احساس شکست و ناتوانی در انجام دادن کارها را به دنبال دارد و این گونه احساسات، ضربه سختی به پیکر انگیزه فرد وارد می سازد.

5. کمال گرایی

برخی پدران و مادران از فرزندان خود توقع دارند همه کارها را درست و کامل انجام دهند و در غیر این صورت، از عملکرد آنان راضی و قانع نمی شوند. در روان شناسی به چنین خصوصیتی، کامل گرایی یا کمال گرایی9 می گویند. این امر انگیزه تحصیلی کودکان را از راه های زیر کاهش می دهد:

الف) درماندگی اکتسابی:

کودکی که والدین کمال گرا دارد، هر چه می کوشد و تمام توان و استعداد خود را به کار می گیرد، نمی تواند رضایت والدین خود را به دست آورد. بدین ترتیب، هر چه بیشتر تلاش می کند، موفقیت کمتری نصیب او می شود و در نتیجه، احساس سرخوردگی و درماندگی در او شکل می گیرد. این احساس، خودباوری و خودکارآمدی فرد را از بین می برد و انگیزه او را کاهش می دهد. بر اساس اصل تشویق نیز اگر کودک یک قدم در راه پیشرفت برداشت، باید تشویق شود تا قدم های دیگر را استوارتر بردارد. والدین کمال گرا زمانی دست به تشویق می زنند که کار کامل و بدون عیب ارائه شده باشد. در نتیجه، نمی توانند انگیزه کودکان را به شکل مؤثر تقویت کنند.

ب) کمال گرایی فرزندان:

زمانی که والدین با روش کمال گرایانه با کودک خود رفتار می کنند، کودک نیز کمال گرا می شود. افراد کمال گرا ویژگی هایی دارند که موجب موفقیت کمتر و در نتیجه، کاهش انگیزه در آنان می شود. افراد کمال گرا خودباوری ضعیفی دارند؛ زیرا همه چیز و حتی خود را کامل و بدون عیب و کاستی می خواهند. از آنجا که چنین چیزی امکان ندارد، خودباوری آنها ضعیف و در نتیجه، انگیزه شان نیز کمتر می شود. همچنین افراد کمال گرا در کارها تعلل می ورزند؛ زیرا می خواهند همه شرایط و زمینه ها آماده شود. این تعلل ورزی سبب ناکامی و آن نیز سبب کاهش انگیزه می شود. افراد کمال گرا نمی توانند با شکست کنار بیایند، در حالی که موفقیت، موفقیت می آورد، ولی احساس شکست، همیشه به انگیزه آسیب می زند.10
بنابراین، به والدین سفارش می شود برای جلوگیری از کمال گرایی، به دستورهای مطرح در بخش تشویق، توجه کنند و در مورد موفقیت های کودکان خود، کمال گرایی را کنار بگذارند و به هر قدم از پیشرفت آنان توجه کنند. پیامبر گرامی اسلام فرمود: «خدا رحمت کند کسی را که در نیکی و نیکوکاری، به فرزند خویش کمک کند.» راوی پرسید: «چگونه فرزند خود را در نیکی یاری رساند؟» حضرت در پاسخ، چهار دستور فرمود. در دستور دوم فرمود: «آنچه انجام دادن آن برای کودک سنگین و طاقت فرساست، از او نخواهد».11

6. بی توجهی

بسیار دیده شده است که پدر و مادر هر دو شاغل هستند و زمانی که به خانه برمی گردند، خسته و بی حالند و حوصله رسیدگی به تکلیف های بچه ها را ندارند. اگر کودک درباره درس سؤالی بکند، پاسخ می شنود که «فعلاً حال ندارم»، «نمی دانم»، «اگر من مشکلات درسی تو را حل کنم، پس معلم برای چیست»، یا در نهایت، با کمال بی حالی یک پاسخ دست و پا شکسته به پرسش فرزند خود می دهند.
این گونه برخوردها روی تحصیل فرزندشان اثر فردی می گذارد. پس از مدت کمی فرزندشان با مشکل افت تحصیلی، نمر ه های پایین و بی انگیزه گی روبه رو می شود. دلیل این امر، کاملاً روشن است؛ در واقع، بی توجهی، نوعی تنبیه به شمار می آید. بنابراین، وقتی کودک درس می خواند، والدین به جای اینکه با توجه و دلگرم کردن کودک، او را در کارش تشویق کنند، با بی توجهی و سرگرم بودن به کارهای خود، نشان می دهند که تحصیل کودکان برای آنان اهمیت ندارد. در این صورت، کودک می کوشد از راه های منفی همچون بی انضباطی و افت تحصیلی، توجه والدین را به سوی خود جلب کند.

7. برچسب زدن

برخی پدر و مادرها برچسب هایی چون خنگ، نفهم، بی شعور، کله پوک و... به کودکان خود می زنند. این گونه برچسب ها ضمن اینکه مشکلات تربیتی زیادی را به وجود می آورد، انگیزه تحصیلی کودکان را کاهش می دهد؛ زیرا به احساس خودباوری و شایستگی آنها آسیب می رساند. وقتی والدین یا کسان دیگر این برچسب ها را بیش از اندازه به کار ببرند، کودکان باور می کنند که آنان خنگ و بی استعداد هستند و بنابراین نمی توانند موفق شوند. وقتی این احساس در آنها به وجود آمد، انگیزه شان نیز پایین می آید. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «یکدیگر را با لقب های زشت و ناپسند یاد نکنید».12

پی نوشت ها :

* این مقاله گزینش و تلخیصی است از: نجیب الله نوری، انگیزه های بزرگ برای دانشمندان کوچک، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ، چاپ اول، 1390.
1. «الإفراط فی الملامة یشبّ نیران اللجاجة.» (محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج9، ص3667، ح18132).
2. ایجاد انگیزه در کودکان؛ ابزارها و روش هایی برای کمک به خودجوش بودن کودکان، ص144.
3. همان، ص175.
4. انگیزش در کلاس درس، ص30.
5. بیژن علی پور و مصطفی محمدبیگی، انگیزش تحصیلی، ص28.
6. مجید همتی، تنبیه آری یا خیر، ص21.
7. عبدالله مجوزی، چرا تنبیه، ص73.
8. همان، ص66.
9. Perfectionism.
10. حمید افشار، قربان علی اسداللهی و مرتضی ثابت قدم، کمال گرایی و سلامت روان، ص52.
11. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ9: «رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَ وَلَدَهُ عَلَی بِرِّهِ قَالَ قُلْتُ کَیْفَ یُعِینُهُ عَلَی بِرِّهِ قَالَ یَقْبَلُ مَیْسُورَهُ وَ یَتَجَاوَزُ عَنْ مَعْسُورِهِ...». (کافی، ج6، ص50)
12. «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقاب». (حجرات: 11)


اسپالدینگ، چری لین، انگیزش در کلاس درس، ترجمه: حسن یعقوبی و ایرج خوش خلق، تبریز، دانشگاه تربیت معلم تبریز، چاپ اول، 1377.
افشار، حمید، قربان علی اسدالهی و مرتضی ثابت قدم، کامل گرایی و سلامت روان، اصفهان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، چاپ اول، 1386.
بروئر، الیزابت هارتلی، ایجاد انگیزه در کودکان؛ ابزارها و روش هایی برای کمک به خودجوش بودن کودکان، ترجمه: احمد ناهیدی، تهران، جوانه رشد، چاپ اول، 1384.
بیابانگرد، اسماعیل، روش های پیش گیری از افت تحصیلی، تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان، چاپ پنجم، 1386.
تریسی، برایان، هدف؛ چگونه سریع تر از آنچه تصور می کردید به خواسته هایتان برسید، ترجمه: مهدی قراچه داغی، تهران، آسیم، چاپ اول، 1384.
تمیمی آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم، قم، دفتر تبلیغات، چاپ اول، 1366.
خداپناهی، محمدکریم، انگیزش و هیجان، تهران، سمت، چاپ دوم، 1379.
ریو، جان مارشال، انگیزش و هیجان، ترجمه: یحیی سیدمحمدی، تهران، نشر ویرایش، چاپ چهارم، 1381.
سلیگمن، مارتین، کارن رایویچ، لیزا کاکس و جین گیلهام، کودک خوش بین، ترجمه: فروزنده داورپناه، تهران، رشد، چاپ اول، 1383.
سیف، علی اکبر، روان شناسی پرورشی نوین؛ روان شناسی یادگیری و آموزش، تهران، دوران، چاپ ششم، 1387.
شعاری نژاد، علی اکبر، یادداشت های درباره نظریه های انگیزش در آموزش و پرورش، تهران، نی، چاپ اول، 1378.
علی پور، بیژن و مصطفی محمدبیگی، انگیزش تحصیلی، تهران، مؤسسه تندخوانی علی پور، چاپ اول، 1376.
کلینی، محمد، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1365.
گلاور، جان ای. و راجر اچ برونینگ، روان شناسی تربیتی، ترجمه: علی نقی خرازی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، 1378.
مجوزی، عبدالله، چرا تنبیه؟، تهران، انتشارات اولیا و مربیان، چاپ هفتم، 1381.
مک کومبز، باربارا و جیمز پاپ، پرورش انگیزه در دانش آموزان؛ رهیافت ها و راهکارهای عملی برای معلمان، ترجمه: صغرا ابراهیمی قوام، تهران، رشد، چاپ اول، 1382.
ولادکوفسکی، ریموند ج، و جودیت چ جنیز، شوق یادگیری؛ چگونه کودکان را به یادگیری علاقه مند کنیم؟، ترجمه: محمود پناهی شهری، گناباد، آتیه، چاپ اول، 1376.
همتی، مجید، تنبیه آری یا خیر، مدیریت مشاوره و راهنمایی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله ، چاپ اول، 1387.
منبع : فصلنامه اشارت، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، شماره 148.